تاریخ: سه شنبه 101/4/14
مهر کلامش آرامش بخش لحظههای اضطراب بود
چشمهایش فروغی نداشت اما روشنیبخش روزهای تاریک و سرد سردرگمی بود ..
مهرش را در کلام شیرین تا عمق جان نفوذ میداد
و برای تمام دیدارها طعمی شیرین از لحظهها داشت ..
سالها رنج و زحمت ظرافت دستهایش را ربوده بود
اما دستهای رنجکشیده گرمایی داشت که عشق را به عمق جانت مینشاند ..
طنین صدایش سرخوشی کودکی گریزپا در دل صحرا را به ارمغان میآورد...
نگاهش نافذ بود و پرمعنا و ضربان قلبش تنظیمگر زندگی..
دوست داشتنهایش بر خواسته از صفای دل، ساده بود وبی ریا
و چقدر بیدغدغه مهربانیهایش را نثار میکرد
و بازتابی در اندیشهاش نبود جز بیان عشق و انتقال صفایش
گاهی چقدر خوب است لحظاتی بی دغدغه مادر بزرگ باشیم..
نظرات ()