سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلتنگ...

برای دلم وبه خاطر دل تنگی هایم می نویسم...

نویسنده: مسافر زمان
تاریخ: یکشنبه 101/4/26

 

می‌خندد آرام وبی صدا در دل باران.. در عمق دریای خروشان..

شاید از جنس باران است؛ نرم وبی ادعا... می‌گستراند سفره‌ی مهر را تا انتهای افق خیال

چشم‌هایی که رنگین‌کمان را در خود محو می‌کند و مرواریدهای ساحل جستجو را به بازی می‌گیرد..

واژه‌ها به تصویر می‌کشند گوی خاموش سخن را .. می‌گسترانند لایه‌های پیدای پنهان را ...

در نغمه‌ی خروش یاد، نسیم شاخه آوای مجنون دل را در فرازی از عشق به چرخش می‌دارد ...

اما پرچین‌ها محاسبه‌شده‌اند ..

می‌گویند گستره‌ی مهر باران وسیع است ... اما نه در دل کویر...

شاعر لحظه‌ها ترسیم می‌کند رنگین‌کمانی از تلاقی اشک و لبخند بهار را ...

و کویر نظاره‌گر است ....

گفتند خیال فاصله‌ها را خط می‌زند..

در کویر فاصله به قرن‌هاست ... آن‌قدر که بارش باران افسانه شده..

دست تقدیر است که در کنار کویر، ابر عشق از باران مهر تهی می‌شود به همین سادگی .. سخت به همین راحتی ..

برکنار نگاه سرخوش مسافران دشت رها بنویس :

چترهایتان را بگشایید نگاه بر باران ببندید ..

عطر خوش دلدادگی را به جان قلب ننشانید ..طراوت بهار را در همین وادی سرگشتگی جا بگذارید ..

 گل‌های خاطره را ردیف چشمان خود نسازید ..

غزل‌های بی‌انتها را سرخوش در لحظه‌ها نسرایید..

که عطر باران برای ساحل‌نشینان است که آوای دلدادگی آرامش‌بخش موج‌های سرگردان است ....

 که کویر نزدیک است...



تازه ترین مطالب
برچسب ها
دوستان
ابزارک های وبلاگ
قالب وبلاگ

RSS

بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 554279